Dictionary.com بازاریابی را اینگونه تعریف می کند: "عمل یا تجارت برای تبلیغ و فروش محصولات یا خدمات، از جمله تحقیقات بازار و تبلیغات."

اگر مانند من در یک نقش بازاریابی کار می کنید، احتمالاً تعریف بازاریابی برای شما دشوار است حتی اگر هر روز آن را می بینید و از آن استفاده می کنید - اصطلاح بازاریابی برای یک تعریف ساده کمی فراگیر و متغیر است.

این تعریف بی فایده به نظر می رسد.

به عنوان مثال، بخش فروش کمی بیش از حد با تعریف "فروش چیست" همپوشانی دارد و کلمه تبلیغات باعث می شود به جلسات طوفان فکری Mad Men فکر کنم.

اما با کاوش بیشتر، متوجه شدم که در واقع، بازاریابی با تبلیغات و فروش همپوشانی زیادی دارد. بازاریابی در تمام مراحل کسب و کار از شروع تا پایان وجود دارد.

در ابتدا، من تعجب کردم که چرا بازاریابی یک جزء ضروری در طول توسعه محصول، یا فروش، یا توزیع خرده فروشی است. اما وقتی به آن فکر می کنید منطقی است - بازاریابان محکم ترین انگشت را روی نبض شخصیت مصرف کننده شما دارند.

هدف بازاریابی تحقیق و تجزیه و تحلیل مشتریان شما در تمام مدت، انجام گروه های متمرکز، ارسال نظرسنجی، مطالعه عادات خرید آنلاین و پرسیدن یک سوال اساسی است: "مصرف کننده ما کجا، چه زمانی و چگونه می خواهد با تجارت ما ارتباط برقرار کند. ؟"

در اینجا، بیایید اهداف بازاریابی، همراه با انواع بازاریابی، 4 P بازاریابی، و تفاوت بین بازاریابی و تبلیغات را بررسی کنیم.

چه یک بازاریاب باتجربه باشید که به دنبال تجدید تعاریف خود هستید، یا یک مبتدی که در وهله اول به دنبال درک چیستی بازاریابی هستید، ما شما را تحت پوشش قرار داده ایم. بیایید شیرجه بزنیم

بازاریابی مدرن در دهه 1950 شروع شد، زمانی که مردم شروع به استفاده بیشتر از رسانه های چاپی برای تأیید یک محصول کردند. با ورود تلویزیون -- و به زودی اینترنت -- وارد خانه ها شد، بازاریابان می توانستند کل کمپین ها را در چندین پلتفرم انجام دهند. و همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، طی 70 سال گذشته، بازاریابان برای تنظیم دقیق نحوه فروش یک محصول به مشتریان برای بهینه سازی موفقیت، اهمیت فزاینده ای پیدا کرده اند.

در واقع هدف اساسی بازاریابی جذب مشتریان به برند شما از طریق پیام رسانی است. در حالت ایده‌آل، این پیام برای مخاطبان هدف شما مفید و آموزشی خواهد بود تا بتوانید مشتریان را به سرنخ تبدیل کنید.

امروزه، به معنای واقعی کلمه ده ها مکان وجود دارد که می توان یک کمپین بازاریابی را انجام داد -- در قرن بیست و یکم کجا این کار را انجام می دهد؟

انواع بازاریابی

جایی که کمپین های بازاریابی شما زندگی می کنند کاملاً به محل سپری کردن وقت مشتریان شما بستگی دارد. این به شما بستگی دارد که تحقیقات بازار را انجام دهید که تعیین کند کدام نوع بازاریابی - و ترکیبی از ابزارها در هر نوع - برای ایجاد برند شما بهترین است. در اینجا چندین نوع بازاریابی وجود دارد که امروزه مرتبط هستند، که برخی از آنها امتحان خود را پس داده اند:

بازاریابی اینترنتی:

با الهام از کمپین محصول Excedrin که به صورت آنلاین انجام شد، ایده حضور در اینترنت به دلایل تجاری به خودی خود نوعی بازاریابی است.

بهینه سازی موتور جستجو:

به اختصار "SEO"، این فرآیند بهینه سازی محتوای یک وب سایت به طوری است که در نتایج موتورهای جستجو ظاهر شود. این توسط بازاریابان برای جذب افرادی استفاده می شود که جستجوهایی را انجام می دهند که نشان می دهد آنها علاقه مند به یادگیری در مورد یک صنعت خاص هستند.

بازاریابی وبلاگی:

وبلاگ ها دیگر منحصر به فرد نویسنده نیستند. اکنون برندها وبلاگ هایی را منتشر می کنند تا در مورد صنعت خود بنویسند و علاقه مشتریان بالقوه ای را که برای کسب اطلاعات در اینترنت جستجو می کنند، پرورش دهند.

بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی:

کسب‌وکارها می‌توانند از فیس‌بوک، اینستاگرام، توییتر، لینکدین و شبکه‌های اجتماعی مشابه استفاده کنند تا در طول زمان بر مخاطبان خود تأثیر بگذارند.

بازاریابی چاپی:

از آنجایی که روزنامه ها و مجلات درک بهتری نسبت به افرادی دارند که در مطالب چاپی آنها مشترک هستند، کسب و کارها همچنان به حمایت مالی از مقالات، عکاسی و محتوای مشابه در نشریاتی که مشتریانشان می خوانند، ادامه می دهند.

بازاریابی موتورهای جستجو:

این نوع بازاریابی با SEO که در بالا توضیح داده شد کمی متفاوت است. کسب‌وکارها اکنون می‌توانند به موتور جستجو برای قرار دادن لینک‌ها در صفحات فهرست خود که در معرض دید مخاطبانشان قرار می‌گیرند، پول بپردازند. (این مفهومی به نام "پرداخت به ازای کلیک" است -- من نمونه ای از آن را در بخش بعدی به شما نشان خواهم داد).

بازاریابی ویدئویی:

در حالی که زمانی فقط تبلیغات وجود داشت، بازاریابان اکنون برای ایجاد و انتشار انواع ویدیوهایی که مشتریان اصلی آنها را سرگرم و آموزش می‌دهند، پول خرج می‌کنند.

 

blog.hubspot.com